English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Central Intelligence Agency U مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intelligence department U اداره اطلاعات
intelligence service U اداره اطلاعات
information center U مرکز اطلاعات
combat information center U مرکز اطلاعات رزمی
target information center U مرکز اطلاعات هدف
information processing center U مرکز پردازش اطلاعات
information center U مرکز جمع اوری اطلاعات
information bureau U مرکز جمع اوری اطلاعات
central air data U مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
target information center U مرکز جمع اوری اطلاعات هدفها
survey information center U مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
ncic U Center Information NationalCrime مرکز ملی اطلاعات تبه کاری
fosdic U دستگاه ورودی که توسط اداره امار بکاربرده میشود تا اطلاعات پرسشنامههای اماری تکمیل شده را به درون کامپیوتربخواند
yamen U اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
centrifugal U با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
associative storage U یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
provision center U مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service U سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attribute U 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes U 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing U 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information U اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
aperture card U روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
radar correlation U درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
center mark U علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
scotland yard U اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing U پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
whole blood center U مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
distance vector protocols U اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
headquarters U اداره کل اداره مرکزی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
connection U پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions U پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
personnel U کارمندان مجموعه کارمندان یک اداره اداره کارگزینی
civilian internee information bureau U دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
defense system aquisition U سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
help U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing U 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
intelligence process U جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
directorate U اداره
cutchery U اداره
workplaces U اداره
workplace U اداره
office U اداره
directorates U اداره
gestion U اداره
offices U اداره
cutcherry U اداره
management U اداره
managements U اداره
bureaus U اداره
helm U اداره
departments U اداره
helms U اداره
serviced U اداره
service U اداره
operation U اداره
department U اداره
maladmidistration U سو اداره
prefecture U اداره
bureau U اداره
handling U اداره
mishandling U بد اداره کردن
operates U اداره کردن
household art U فن اداره خانه
paperless office U اداره بی کاغذ
penology U اداره زندان
india office U اداره امورهندوستان
rule U اداره کردن
runs U اداره کردن
service bureau U اداره خدماتی
run U اداره کردن
operated U اداره کردن
operate U اداره کردن
helms U اداره کردن
head office U اداره مرکزی
prefecture U اداره ریاست
proconsulate U سمت یا اداره
public health pepartment U اداره بهداری
administrations U اداره کردن
financial a U اداره مالیه
administration U اداره کردن
finance office U اداره دارایی
porotocol department U اداره تشریفات
police headquarters U اداره کل شهربانی
government house U اداره حکومتی
helm U اداره کردن
gestion U اداره کردن
misruled U سوء اداره
full command U اداره کامل
financial agency U اداره مالیه
financial agency U اداره دارایی
gerent U اداره کننده
housekeeping U اداره منزل
weather bureau U اداره هواشناسی
misrules U سوء اداره
misruling U سوء اداره
management system U سیستم اداره
wieldy U اداره شدنی
conducts U اداره کردن
conducting U اداره کردن
conducted U اداره کردن
conduct U اداره کردن
medical department U اداره بهداری
managing U اداره کردن
misrule U سوء اداره
mismanaging U بد اداره کردن
legal department U اداره حقوقی
labouroffice U اداره کارگزینی
labour office U اداره کارگزینی
tobacco department U اداره دخانیات
labor service U اداره کار
mismanage U بد اداره کردن
the police headquaters U اداره کل شهربانی
maladminister U بد اداره کردن
mismanaged U بد اداره کردن
maladministration U سوء اداره
mismanages U بد اداره کردن
manages U اداره کردن
managed U اداره کردن
manage U اداره کردن
wield U اداره کردن
wielded U اداره کردن
customs U اداره گمرک
wielding U اداره کردن
Near our office . U نزدیک اداره ما
wields U اداره کردن
mishandle U بد اداره کردن
mishandled U بد اداره کردن
office manager U رئیس اداره
record office U اداره بایگانی کل
ministration U اداره خدمت
misgovern U بد اداره کردن
misgovernment U سوء اداره
steerage U اداره تربیت
manageability U قابلیت اداره
stage manage U اداره کردن
stage-manage U اداره کردن
stage-managed U اداره کردن
stage-manages U اداره کردن
stage-managing U اداره کردن
strategies U فن اداره جنگ
mishandles U بد اداره کردن
malpractices U سوء اداره
director U اداره کننده
headquarters U اداره کل شهربانی
officiating U اداره کردن
officiates U اداره کردن
mismanagement U سوء اداره
security service U اداره امنیت
security force U اداره امنیت
security U اداره امنیت
claimant agency U اداره کارپردازی
administer اداره کردن
administered U :اداره کردن
administering U :اداره کردن
administers U :اداره کردن
officiate U اداره کردن
officiated U اداره کردن
directors U اداره کننده
manage U اداره کردن
department U بخش اداره
departments U بخش اداره
misconduct U سوء اداره
administrant U اداره کننده
administration of estate U اداره ترکه
aminister U اداره کردن
audit departmant U اداره ممیزی
audit departmant U اداره حسابرسی
audit office U اداره حسابرسی
bureaus of census U اداره سرشماری
maintain U اداره کردن
strategy U فن اداره جنگ
bureaus of census U اداره امار
department of trusteeship U اداره قیمومت
department of publications U اداره نگارش
department of publications U اداره انطباعات
criminal i. department U اداره اگاهی
consulate U اداره کنسولی
the relevant office U اداره مسیول
consulates U اداره کنسولی
dipartment of publications U اداره مطبوعات
deparment of trusteeship U اداره سرپرستی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com